280-خدا و عشقمون پشت و پناهت همسرم (38)
همه ی لحظه هایی که کنارم بودی خاطره س برام.. اینبار از یه سفر خوب به شمالمون و ماسوله.. اگر چه با تلخی های کوچیک اما شیرینی های بزرگ... حتی همون وقتی که تا میگم دلم موز میخواد تویی که برام میخری.. بلافاصله...این یه شادیه بزرگه برای من.. اینکه کنار جاده نگه داری تا با هم عکس بندازیم... اینکه برای روز زن بخوای سورپرایزم کنی.. همه ی اینا برای من قشنگه مهربونم... ممنون برای همه ی لحظه های خوبیت...
نازنین من، خوشحالم که بهت خوش گذشته
عزیزم ، ناهار اکبر جوجه که به مناسبت روز زن بود و سفر به ماسوله از خاطرات خوبی بود که یادم نمیره
مخصوصن عکس هایی که انداختیم، دلیل این همه خوبی، بودن در کنار شما بود
همسرم
+ نوشته شده در دوشنبه هشتم اردیبهشت ۱۳۹۳ ساعت 1:59 PM توسط ღ... عسل بانو ...ღ
|
وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ